از مقامات تا گلستان

Posted on at


نقدی بر نظر ملکالشعرا بهار

 

چکیده:

چنانچه ملک الشعرا بهار در کتاب سبک شماسی مثر جلد سوم نگاشته، گلستان در واقع مقامات خوانده است و از آنجا که گلستان سعدی از لحاظ داستان پردازی ( از منظر ساختاری و محتوای ) و نوع نثر پرداری با مقامات تفاوتهای فاحشی دارد که به حق نمیتوان این کتاب را دنباله ی تقلید مقامات قاضی حمیدالدین خواند حتی از لحاظ اجتماعی و اخلاقی، مقامات نوعی ترویج حرفه ی گدای است که در آن قهرمان داستان یک گدای بسیار زیرک است و گلستان بسیار زیرک است و گلستان سعدی در پی تعلیم آداب زندگانی و انسانیت است همچنان از لحاظ ساخت داستانی در گلستان داستانها کوتاه و دلنشین است و در مقامات داستانها طویل و نا خوشآیند

واژه های کلیدی:

مقامه؛ سجع؛ نثرفنی متکلف؛ نثر مرسل ساده؛ مقامات حمیدی؛گلستان سعدی.

مقدمه:

مقامه نویسی یکی از گونه های نوشتاری معمول در جامعه زبانی فارسی رواج یافته بود که در زمان خود از جمله روش های پسندیده و در خور توجه نویسنده گان آن زمان بوده است؛ اما آنچه در این نویشته قابل بررسی است یکی دانستن روش کار قاضی حمیدالدین بلخی در مقامات با کار سعدی در گلستان می باشد که در بحث از مقامات و گلستان بیشتر روی این اصل که آیا گلستان را مقامات فارسی خواندن تا چه اندازه صادق است، بررسی خواهد شد. مقامه که جمع آن مقامات یاد میشود به داستانهای گفته میشود که پیرامون یک قهرمان موهوم و ناشناس میچرخند و راوی در همه یی داستان ها روایت کننده یی حوادث قهرمان داستان است. موضوع مقامه ها گدایی،حیله،فریب و نیرنگ است. مقامه ها از نظر داستانی ارزش چندانی ندارند؛ زیرا از مهمترین خصوصیات داستان مثل تعلیم اخلاقی، تحلیل روانی،جذابیت و بیان حالات شخصیتهای ممتاز و برجسته که در خواننده سبب بوجود آوردن انگیزه های والا میشود؛ به دور اند (داست

ان به اساس گدای بنا شدده، موجب آن میشود که همت خواننده آنها به پستی گراید، یعنی اگر از سوی فایده ی در بر دارند از سوی دیگر زیانمند هستند.) (537:1 )

در مقامات نویسنده بیشتر به دنبال موضوع داستان نمیباشد بلکه به اسلوب توجهی ویژه دارد تابع ذوق ادبی شایع زمان نگارش مقامات است که سجع و دیع و بیان را میپسندیدند. آمیختن نثر با شعر و امثال از جمله روشهای رایج در  مقانات است که نویسنده با پیش کردن این چند خصیصه در داستان های مقامات به نشان دادن مهارت و استادی خود در نثر میکوشد و مقامات مساعدترین میدان برای این نوع قدرت نمایها است در ابتدا گفته شود که نویسنده ی اولین مقاله ی فارسی قاضی حمیدالدین بوده که به تقلید از مقامات عربی این کتاب را نوشت موضوع مقامات معمولا یا وصفی است یا علمی و یا فکاهی، گاه نیز جنبه ی ادبی یا فلسفی و یا تمثیلی و احیانا مذهبی دارد؛ لذا از لحاظ تنوع ملاحظه است.

شیخ سعدی نویسنده ی توانا نثر مصنوع و ساده ی فارسی تا جاویدان، این جاویدانگی او را در گلستان میتوان یافت، که قویترین ادراک مردم شناسی سعدی در آن جلوه فروشی کرده است. دنیا گلستان غنچه ی از واقعیتهای هستی و عصر سعدی است؛ آنچه از وقایع و نصایع و امثال و حکمی که در گلستان بر میخوریم تا حال در زندگی این خطه اجرا و واقع شدنی و جز لایتجزا از زندگی عادی مردم است، برخلاف آنچه در مقامات دیده میشود. لذت وصف سخن سعدی را با بیان اینکه ( حسن دلارام را حاجت مشاطه نیست.) به پایان میرسانیم بحث اصلی مقایسه را لازم است ابتدا با چند جمله از ملک الشعرای بهار آغاز کنیم کسی که اولین بار دغدغه مقامه خواندن گلستان را در ذهن ها جای داد: (گلستان سعدی در واقع مقامات است و میتوان او را ثانی اثنین مقامات قاضی حمیدالدین شمرد.) (125:2)

پرسشهای اساسی:

بحث اصلی این جاست که گلستان تا چه اندازه از نظر لفظ و محتوای شباهت با مقامات حمیدی دارد؟ و از لحاظ ریخت حکایات گلستان چه شباهتی بامقامه ها دارد؟ و در آخر این که آیا گلستان به مقامه ربط میگیردد؟

متن:

با نقد و تحلیل دقیق از گلستان میتوان به نتیجه رسید که مقصود شیخ سعدی از نگارش این کتاب بیان مهات در هنر نثر نویسی و همچنان تعلیم دادن است یا نگارش چنین نثری و توجه به چنین محتوای مفید و همه گانی چنان که خود شیخ بیان داشته است که ( متکلمان را کار آید و مترسلان را باغت افزاید. ) ولی هدف از مقامه نویسی قاضی حمیدالدین این بوده تا با مقامات عربی مقابله کند و به درستی از این عهده بدر آمده است. از نظر محتوای داستان هایش تا اندازه ی بی هدف مانده است یعنی در داستان های مقامات هدف خاص مثل گلستان که تعلیم است و آداب دیده نمیشود.

موضوع دیگری که ازاین گفته ی سعدی بر می آید این است که به نظر سعدی این متکلمان کی ها میتوانند باشند واعظین منبر یا مدرسین مکاتب؛ در حالیکه در مقامات عربی مخاطبان ایشان مردم عادی اند تا با اسجاع آل ساسان (همان گدای گران که در آن زمان تعداد شان زیاد شده بود و با سخنان مسجوع که امروز هم معمول است گدای میکردند.) فریب نخورند و در مقامات حمیدی مخاطبان کسانی اند سجع پسند و تشنه ی نثر فنی و متکلف اما

مخاطب سعدی میتوانند سخنورانی باشند که برای هدایت مردم زبان میگشایند و سعدی خواسته تا دقایق و نکات

زیبای زندگی را به آنها بیاموزد. سعدی درین روش خود موفق هم شده چنانکه تا امروز نکات و دقایق سخن شیخ از زبان ها شنیده میشود؛ هم چنان که درین زمانه دیگر سجع شنوی با اشتیاق وجود ندارد. عدم بکلفات لفظی، دوری از التزام سجع در عبارات و مراعات کردن لفظ و معنا نثر سعدی را از نثر فنی مقامات دور میکند؛ اما سوال اینجاست که چه دلیل باعث شده تا در موقع نقد و تحلیل نثر گلستان در برابر نثر مقامات قرار گیرد

 

تفاوت دیگر در شیوه ی نگارش گلستان با مقامات هنر سعدی و اعتدال دلپسند او در استفاده از محسنات لفظی و رعایت تناسب و تعادل لفظ و مناست.سعدی هیچگاه اجازه نداده است که صنایع لفظی در نثر او گستاخانه خود نمایی کنند آنچه که در مقامات گپ اول و آخر را میزند و این هنر نمایی در استفاده از صنایع لفظی سرشت و یا جز تعریف مقامات شمرده میشود. نمونه نثر ( به وقت آنکه آفتاب منور بر چرخ مدور از گریبان مشرق به دامن مغرب رسید و کحال شب، سرمه ی ظلام در چشم روز کشید و تاتار در عذار نهار دمید، حالت روز مغییر گشت و ردای صبح مقبر؛ بیت: 

 

بگرفت از برای دل کینه توز را                                 زنگی شب ولایت رومی روز را

 

 

 

بنشاند آب تیره ی سیل شب سیاه                      از آفتاب و آتش، گرمی و سوز را) (66:5)

 

 

 

این را هم نمیتوانیم بپذیریم که نثر سعدی به گفته ی آقای خطیبی در کتاب فن نثر او، نثر مسجع مرسل است؛  زیرا سجع در گلستان بارز تر از دیگر صنایع بدیعی و بیانی نیست و چون سعدی به گفته ی ساختار شکنان از فورگراندینگ استفاده کرده است یعنی مثل مقامات از نظر ساختار جمله تنها سجع نگفته بدیهی است که تا وقتی به خواندن مقامات حمیدی میپردازیم سجع آن چنان معمول میشود و ذهن نشین که در تمام کتاب سه جای وقتی سجع شکسته میشود احساس تازه ی روی میدهد و ما را متوجه آن تغییر ساختاری میکند؛ ولی سعدی در گلستان در هر چند جمله این کار را میکند گویا این نقد ساختار شکنان قرن بیستم را در آن عصر میدانسته است و در چند عباراتی که سجع آورده باز سجع را در عبارت دیگر از بین برده و عبارت ساده و زیبای با دیگر ساخت و صنایعی جلوه داده است و شاید هم نثر گلستان را نثر مسجع مرسل خواندن توسط آقای خطیبی ناشی از همین اشتباه باشد که خود سعدی خواننده گان خود را واداشته است تابر ساختار عبارات آن تامل بیشتر کنند و همچنین ملایمت و صمیمیت سخنش است که صنایع را از نظر میپوشاند و در خواندن اول ذهن متوجه آن صنعت نشده و سادگی نثر او خواننده را به اسن اشتباه که شاید صنعی در این عبارت نباشد، میاندارد

 

.

 

سعدی در روش نثر نویسی لغات مشخصی که درست همان معنا آن را میطلبد، بر میگزیند و سبک انشأ  او به گونه یی است که توجه خواننده را در وهله یی نخست به پیگیری معنا و سپس به مناسبات لفظی و به خصوص مورد سجع میکند و به خاطری از میان صنایع مختلیف لفظی به سجع توجه بیشتری که رسم معمول زمانش بوده و این صنعت را طوری استفاده کرده است که ذهن را از اصل معنا دور نکرده و در ضمن  به اطناب هم بر عکس مقامات نگراییده است.

 

نثر سعدی را عنوان مسجع مرسل دادن با در نظر گرفتن نظر خود شیخ سعدی در باره سجع دور از انصاف است و در ضمن نثر سعدی فراتر از چنین عنوانی است؛ شیخ سعدی در یکی از اشعار خویش سجع نویسی را به صورتی که در آن معنا و مفهوم کنار گذاشته شده و تنها به لفظ پرداخته شود مثل شیوهء انشاء مقامات؛ با مضمونی بسیار زیبا بدین گونه توصیف می کند که

 

دین ورز و معرفت که سخن دان سجع گوی

 

بر در سلاح دارد و کس در حصار نیست

 

نثر گلستان در مقام مقایسه با دیگر آثار مصنوع به خصوص مقامات حمیدی از حیث درج اشعار نیز روشی ممتاز و ویژه یی دارد. کمتر جای در مقامات حمیدی میتوان یافت که در آن شواهد شعری ، یا از حیث تناسب معنوی و یا از جهت انسجام و پیوسته گی لفظی با رشتهء کلام داشته باشد و پیداست که نویسنده مقامات حمیدی و یا هم دیگر نثر نویسان آن دوره به دشواریه توانسته اند خود را از تنگنای پیوسته گی نظم و نثر برهانند؛و لی در سبک گلستان ،مواردی از این قبیل دیده نمی شود . نویسنده در انتقال از نثر به شعر، شیوه ء انشاء و مفهوم کلام را چنان به شعر نزدیک می کند که در این پیوسته گی هیچگاه از انتقال معنا به طریق موجز به بیراههء تطویل و اطناب نمیافتد . در کلام سعدی رعایت تناسب تام توسط نثر و نظم به حدی است که در بیشتری موارد اگر شعر از رشتهء عبارت بر داشته شود ؛ معنا ناقص و نا تمام به نظر می رسد و این انتقال از نثر به شعر و بر عکس معمولا در گلستان هنگامی صورت میپذیرد که معنای مقصود در قالب شعر بهتر و ر ساتر بیان گردد یا تنوع اسلوب مقتضی آن با شد که در مقامات حمیدی انتقال از نثر به نظم اکثرا به منظور همین مورد آخر صورت می گرد

 

.

 

در مقام مقایسه گلستان با مقامات حمیدی تفاوت دیگری که جلب نظر میکند طرح کتاب است که با سلیقه ء مقامه نگاران تفاوتهای فاحش دارد و فقط بحث جدال سعدی با مدعی و حکایت جوان مشت زن در گلستان با مقامات شباهت دارد. موضوع گلستان عبارت از ابوابی مستقل در معانی مختلف، حاوی بر حکایاتی کوتاه و در کلیه آنها جنبهء ادبی کلام و تعلیمی آن بر جنبهء داستانی آن بارزتر است و از حیث اندازه نیز تقریبا با هم مشابه ء اند؛ جز در موارد معدود؛مانند: حکایت مشت زن و جدال سعدی با مدعی که در آن طول حکایت بیشتر است. شیخ سعدی در عین حال  که خواسته است تا نوشته ءاو((مترسلان را بلاغت افزاید)) خواسته است که نیز((متکلمان را بکار آید)) و این خود یکی از مهمترین تفاوتهای گلستان سعدی با مقامات حمیدی است؛ زیرا در مقامات جنبه ء تعلیمی و سودمندی آن نقش درجه دوم را دارد و در گلستان چنان که خود سعدی ادعا کرده است هدف آن نصیحت کردن است.

 

((درین مدت که ما را وقت خوش بود

 

زهجرت ششصد و پنجاه و شش بود

 

مراد ما نصیحت بود و گفتیم

 

حوالت با خدا کردیم و رفتیم ))

 

و در اخیر گلستان گفته است :

ما نصیحت به جای خود کردیم

روزگاری درین به سر بردیم

گر نیاید به گوش رغبت کس

بر رسولان پیام باشد و بس"(238:4)

گرچه در مقامات حمیدی در نقش درجه دوم جملات و عبارت تعلیمی هم و جود دارد ؛ مگر با این تفاوت که ((غالب گفتار سعدی طرب انگیز است و طیبت آمیز)) ومقامات حمیدی جنبه فکاههء آن غایب نبوده ؛بلکه درطرح داستانهای آن فکاهه و هزل حضور پر رنگ دارند و میتواند این ویژه گی مشترکی باشد بین گلستان و مقامات حمیدی.

مشترک ویژه گی دیگر بین مقامات حمیدی و گلستان سعدی که ناشی از توجه سعدی به این کتاب توسط محقیقین پنداشته شده است جنبه ابداعی و ابتکاری این دو کتاب است که از قریحه ء خلاق نویسنده گان آن مایه می گیرد و از همین رو از لحاظ موضوع های تاریخی ضعیف است و با حوادث تاریخی که در برخی جایهای آن در کتاب آمده است،از حیث تطبیق تحقیقی با دوران زندگانی نویسنده گان منطبق نیست با این تفاوت که نویسنده ء مقامات حمیدی خود را راوی ندانسته است و سعدی در همهء حکایات خود راوی است و در بین مقامات حمیدی به واقعیت نزدیک تر است ؛زیرا امکان آن و جود دارد که راوی چنان که خود قاضی حمیدالدین گفته است یکی از دوستان و انیسان آن باشد و چنین واقعاتی بر آن رخ داده باشد و سعدی خود را گاه به صورت راوی و گاه به عنوان قهرمان داستان نشان میدهد

.

دیگر اینکه سعدی نخواسته است تا آغاز و پایان حکایاتش مانند مقامات باشد ؛ زیر یکی از صفات عمده مقامات این است که معمولا در پایان حکایت ، قهرمان  داستان ،به طور ناگهانی از نظر راوی گم میشود و مسلما در گلستان با سلیقه خاص که او داشته است پایان حکایتش با مقامات تفاوت دارد ؛ گرچه مانند مقامات حمیدی به شعر خاتمه می یابد مگر اشعار اخیر مقامات یک طرح دارند که فقط حول یک موضوع همان گم شدن قهرمان داستان  میچرخند ؛

و لی اشعار آخر حکایات گلستان موضوع همان حکایت را حمل میکند.

یکی از خصایص معنوی مقامات که منافی با ذوق جامعه ء فارسی دارد ،موضوع اساسی داستانهای مقامات است که عموما منتهی به  گدایی میشود و به گفته برخی از منتقدین ادبی و تعلیم شحاذی و مفت خوری میکند ؛ چنان که آقای فارس ابراهیمی نگاشته است با روح این جامعه تناسب ندارد :((محیط کشور باستانی ایران ،با اشاعهء روح تکدی و یا صرف وقت برای وصف کردار و گفتار گدایان ،تناسب نتواند داشت  .... در آثار و ترا دیسیونهای ایران ،فقیر و گدا و درویش ، با روحیه ی بزرگ منشی و جوانمردی و قناعت و توکل ، مسلح است و نیروی این او صاف است که او را به رستگاری و موفقیت مادی یا معنوی میرساند نه شحاذی ... در کتاب مستطاب گلستان که به عقیدهء نگارنده مقامات ایرانی است همهء حکایات ، حاکی از استغنای طبع است و دو باب از این کتاب اختصاص به شرح او صاف فقیر دارد.) (1 :388-387

 

 

:نتیجه

میان من تا ماه گردون / تفاوت از ..... چنانکه گذشت مقامات خواندن گلستان بر علاوه که منافی با تعریف مقامات دارد در ضمن نوعی بی اعتنائی به نظر و ادیشه ء شیخ سعدی است؛با این حال چنانکه به نظر میرسد گلستان از نظر ساختار لفظی و محتوای شباهت اندکی با مقامات حمیدی دارد . نه چنانکه گلستان را ادامه مقامات خواند و اختلاف دیدگاه ها و طرحها تا حدی بوده چنانچه که گذشت مقامات در بعضی موارد با گلستان در تضاد قرار دشات پس میتوان ادعا کرد که گلستان باب جدیدی از نثر و حکایت و تعلیم بنبا نهاد نه پیروی از روش تقلیدی.

کتابنامه:

1- ابراهیمی حریری، دکتر فارس.1346 مقامه نویسی در ادبیات فارسی. تهران‌ :انتشارات دانشگا

2-بهار ،ملک الشعرا محمد تقی و 1380 .سبک شناسی . جلد اول ؛تهران :انتشارات زوار، چاپ دوم.

3-سعدی ،مصلح الدین . 1381 .گلستان به کوشش سید حسین ابوترابی. چاپ اول ،انتشارات الهام.

4-محمودی بلخی،حمید الدین ابوبکر. 1372 .مقامات حمیدی ،به تصحیح رضا انزابی نژاد، مرکز نشر دانشگاهی ، چاپ دوم

 

 



About the author

SaiedaSadiqi

Saieda Sadiqi was in Herat Afghanistan. Saieda Sadiqi is in 12th class in Fateh High school . Saieda Sadiqi Studied English in Ansarian institute . Saieda Sadiqi returned to Afghanistan after fall of Taliban in 2001.

Subscribe 0
160